جام جم فلسفه

فلسفه در دنیای مجازی ( آنچه روزانه در دنیای مجازی ُروزنامه ها و مجلات تحت عنوان فلسفه نوشته می شود اینجا ببینید)

جام جم فلسفه

فلسفه در دنیای مجازی ( آنچه روزانه در دنیای مجازی ُروزنامه ها و مجلات تحت عنوان فلسفه نوشته می شود اینجا ببینید)

سه شنبه ۴تیر

      سه شنبه ۴ تیر - بخش دوم
 

 
 
هانس رایشنباخ‎/ مترجم: رضا مثمر

ساخت منطقى جهان اثرى در سنت فلسفه تحلیلى از فیلسوفى اثبات باور است. نسخه اولیه کتاب چنان که مؤلف آن، رودلف کارناپ، مى گوید در فاصله سال هاى ۲۵-۱۹۲۲ نوشته شده است اما صورت نهایى آن در سال ۱۹۲۸ ( یک سال پیش از انتشار بیانیه حلقه وین) به چاپ رسیده است. یادداشت زیر بررسى کوتاهى است که هانس رایشنباخ در سال ۱۹۳۳ بر این کتاب نگاشته است.

 

 

· عقل معاد و عقل معاش-اکبر جبارى

باید ببینیم که اختلاف در چیست آیا در مبادى است یا در موضوعات و یا در مسائل. خلاف در مبادى هیچ گاه منجر به وحدت نمى شود. خلاف در موضوع نیز لزوماً مودى به وحدت نخواهد شد اما هنگامى که در مسائل اختلاف باشد چنانچه از مبادى مشترکى برخوردار باشیم مى توان به رفع اختلاف و نتیجه یکسان امید داشت. در صورت کشف ماهیت اختلاف ها طرفین نزاع بهتر مى توانند سخن یکدیگر را درک کنند و نسبت خویشتن را با هم بشناسند. مثلاً کسى که مبانى عقلى محض دارد چگونه امکان مى یابد که با شخصى مناظره کند که مبانى عقلى ـ نقلى داشته باشد.

 

 

 

· اخلاق از دیدگاه هایک

فریدریش آوگوست فون هایک (1992-1899) فیلسوف و اقتصاددان اتریشی تبار انگلستان، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال1974، رهبر مکتب اقتصادی اتریش واستاد دانشگاه لندن در بین سالهای (1948-1931) که مجله اکونومیست لندن او را برجسته ترین فیلسوف روزگار ما معرفی کرده و به جرات می توان او را فیلسوف ترین اقتصاددان واقتصاددان ترین فیلسوف قرن بیستم نامید، بر این عقیده بود که فراتر رفتن انسان از یک موجود وحشی و دست یافتن وی به تمدن بیشتر درسایه اخلاق و سنت امکان پذیرشده است و نه عقل و محاسبه.

 

 

· کدام «چپ»، کدام «راست»؟ - ناصر فکوهی

تخریب زبان به مثابه ظرف اندیشه، بی‌شک به تخریب اندیشه، منجر می‌شود و هر چند نمی‌توان درباره میزان این تخریب با قاطعیت سخن گفت و باید آن را بنا بر فرهنگ یا گروه فرهنگی و موقعیت اجتماعی و زمانی‌ ـ مکانی و بسیاری از عوامل دیگرِ تعیین‌کننده، نسبی کرد، اما در یک امر نمی‌توان تردید داشت و آن اینکه تخریب اندیشه با منشاء زبان‌شناختی به صورت‌های مختلف و در قالب‌های کلی یا جزئی و در کوتاه یا درازمدت، نه‌فقط در سطح گفتمان‌های اجتماعی و فردی (‌که چیزی بدیهی است) بلکه از خلال ساختارهای چرخه‌ای در سطح رفتارهای فردی و اجتماعی و میان کنش‌های جامعه نیز، خود را نشان خواهد داد.

 

 

 

· زیبایی‌شناسی نفرت - احمد مهربان

مرگ پدیده یا جوهری است انسانی، که شاید در مقام خود فاقد هرگونه جاذبه و زیبایی باشد. این گزاره در مورد خودکشی با تاکید و قاطعیت بیشتری بیان می‌شود. اما آگاهی انسان از مرگ خود، مرگ و به‌طور خاص شهادت را در ساحتی قرار می‌دهد که می‌تواند مصداق امر زیبا باشد. شهید با نظر به یک غایت مذهبی یا انسانی از حیات خود چشم می‌پوشد و مرگ را در آغوش می‌کشد؛ این هسته اصلی ایده شهادت است. اما اینجا، سخن از نفرتی است که به‌مثابه امر زیبا تعریف می‌شود و به انگیزه تخریب نفس و کشتار تبدیل می‌شود. شاید این ادعایی غریب و گستاخانه باشد که جذب افراد به ارتکاب عملیات انتحاری، وجوهی زیبایی‌شناختی هم دارد.

 

 

 

· انتقاد ارتگایی گاست از عصر مدرن

خوزه ارتگایی گاست (1955-1883) فیلسوف و نظریه پرداز اسپانیایی یکی ازمنتقدین انسان و عصر مدرن است. در اندیشه وی، عصر مدرن، عصر سرگردانی و اقتدار گریزی است. مرکز فرماندهی از هم پاشیده، سکان رها شده و هدایتی در کار نیست. زندگی مدرن طرحی ندارد و همگان در هزار توی نفس خود گم شده اند.مهم ترین اثر سیاسی گاست، کتاب «طغیان توده ها» است. وی در این کتاب می  گوید: «مهم ترین واقعیت زمانه ما ظهور انسان توده ای و توده ها  درعرصه های گوناگون جامعه است.»

 

 

 

· گفت و گویی درباره حق دخالت بشردوستانه- آرش نراقی

البته مقاله از منظری فلسفی به موضوع پرداخته است.

 



                                           سه شنبه ۴ تیر - بخش اول



·دوره کتاب های استاد مصططفی ملکیان - سیری در سپهرجان

 این کتاب همانطور که از اسمش پیداست مجموعه ای از ترجمه های مختلف و گاها بی ارتباط به هم درباره مسائل دینی و معنوی است و روح قرون وسطی(بقول ژیلسون) در این کتاب جاریست. ضمنا با خواندن این کتاب می فهمید ملکیان اگر چه بر خردگرایی خیل تاکید دارد اما ظاهرا به پست مدرنیته هم نزدیک است و آرمان های تجدد چندان ارزشمند نیستند.قطعا زندگی مدرن خلا معنایی بوجود می آورد و امروزه اقداماتی که افراد برای رفع این خلا انجام میدهند(مثل خیل کارهای عجیب که در اطرافیانمان میبینیم و در غرب خیلی بیشترند) را حرکتی پست مدرن میدانند.من هم مطمئنم که بحران داریم اما با رجوع به قرون وسطی بعید میدانم راهی یافت شود.

 

  

·"ذهن دیگری" از نگاه ویتگنشتاین

ما چه چیز در مورد اذهان دیگر می‌دانیم؟ این پرسشی است که بسیاری از فیلسوفان ذهن آن را سرلوحه مسائل فلسفی خود قرار داده‌اند. در این زمینه، ویتگنشتاین هم تشبیه جالبی دارد که این مثال در این مقال مرور می‌شود. درست است که شما می‌توانید از ذهن خودتان مطلع باشید چگونه می‌توانید اذهان دیگر را بدانید؟ در واقع هنگامی‌که ما مطلب را بدین طریق برقرار می‌کنیم می‌توانیم ببینیم که این مسئله عمیق‌تر آن چیزی است که انتظار داشته‌ایم. چگونه می‌توانید بدانید که دیگران اذهانی را واجد هستند؟ آنها به روشهایی مشابه روش شما رفتار می‌کنند و تأکید می‌کنند که رنجها، تصورات، احساسات و تفکراتی را واجد هستند. اما شما چه دلیلی برای تأیید آنچه انجام می‌دهند دارید؟ نمی‌توانید حالات ذهنی دیگران را دریابید. شما مبانی استنتاجی کافی برای اشاره به اینکه آنها از زندگی ذهنی بهره‌مندند که از آن می‌توانید دربارۀ آنها بدانید دارا نیستید.

 

 

 

·از تجربه گرایی تا جامعه باز - شعله های زیر خاکستر: بیکن و گالیله

ضربه ناگهانی ای که بر پیکر تفکر کلیسایی وارد آمد و دفتر و طومار آنرا به همراه همه دخالتهای نابجایش در علم و سیاست ورق بر ورق به طوفان فنا داد بیگمان نخست از دست و بازوی امثال بیکن و گالیله در آمد. اینان اگر چه در آشکار و نهان دشمنی با دین و کلیسا نداشتند , باری با به میان کشیدن پای انسان و ارج نهادن بر او به جای خوار کردنش در برابر خدا یا نیروهای فرا طبیعی راهی را گشودند که سپستر به وسیله هیوم و پیروانش یا پوزیتیویستها و دیگران که شرحشان در جای خود بیاید پیموده شد. دیدیم که بیکن اگرچه ایمان را در برابر الحاد ستود, ولی همانگونه گفت که الحاد از خرافات مذهبی بهتر است.

 

 

 

·بازتعریف فلسفه نیاز کنونی جامعه ما است

فلسفه هم‌اکنون به عنوان یک ضرورت و نیاز در فرهنگ غرب مطرح است این در حالی است که ما هنوز تصور می‌کنیم فلسفه یک شاخه برج‌عاج نشین است که با ضرورتها و نیازهای فرهنگی و اجتماعی ارتباطی برقرار نمی‌کند. مواجهه ناقص ما با فلسفه غرب ریشه در این دید اشتباه دارد. اگر بخواهیم تصویری اجمالی و مجمل از شیوه و وضعیت مواجهه‌مان با آرا و تفکرات غربی ارائه کنیم می‌توانیم بگوییم که ما چه در زمینه مکالمه با فلسفه های تحلیلی و چه رویارویی با فلسفه های قاره ای و چه دیدار با فلسفه های یونان باستان و فلسفه قرون وسطا با ضعفها و ایرادهای زیادی روبرو بوده ایم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد