پنجشنبه ۱۳تیر | ||
پنج شنبه ۱۳ تیر اعلان ویژه شرکت در نظر سنجی مربوط به لوگوی جام جم فلسفه از میان هفت لوگوی ارائه شده بهترین را برگزینید
· نقدی به تقلیل رفتارگرایی فلسفی موجودی که ذهنی در اختیار دارد بدان معنا نیست که ذهن آن با نوع خاصی از مؤلفۀ خاص مجهز شده است بلکه بدان معناست که آن نوع موجود قابلیت انجام رفتاری که معیار خود برانگیختگی و سازمان نسبتاً پیچیده را نشان میدهد داراست. به این رویکرد تقلیلگرایانه و رفتارگرایانه نقدهایی جدی شده است.
· فیلم مسئولیت مهمی بر دوش فلسفه میگذارد عصر دیروز در نشستی که در شهر کتاب مرکزی برگزار شد، دکتر محمد ضیمران، استاد فلسفه هنر دانشگاه هنر و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نویسنده و مترجم آثاری در زمینه فلسفه هنر درباره «رویکردهای فلسفی به سینما سخنرانی» کرد.
دکتر ضیمران اگرچه در بسیاری کتابش نشان داده محققی ارزشمند و کارکرده است اما بازهم با نوعی کلی گویی و عدم تسلط روی موضوع و ضعف در مطالب سینمایی نشان داد هنوز خیلی مانده تا به امثال بابک احمدی برسد و آخرش هم اگر چه وقت خیلی کمی برای سوال دادند(من و یک نفر دیگر)اما در فرصت کوتاه یک نقدی حسابی از او کردم که اصلا سخنرانیت به موضوع ربطی نداشت و او هم پذیرفت و گفت در عرصه سینما آماتور است و ادعایی ندارد و حقیقتا که آماتور بود.
برخی زنان می پرسند چرا نباید ما زنان به اندازه مردان قدرت داشته باشیم؟ چرا به قول سیمون دوبوار ما زنان جنس دوم محسوب می شویم؟چرا باید مردان تعیین کننده باشند و زنان تنها تابع؟ برخی می پرسند چرا ما زنان باید کودکان را به دنیا بیاوریم؟ و بعد مسئول تغذیه و مراقبت کودکانی باشیم که اینک پدر حس مالکیتش بر او بیشتر است؟
· از بیستون تا ویل دورانت بررسی میشود نشست «پرتاب شدگی تاریخ به گذشته: از بیستون تا ویل دورانت» روز چهارشنبه 19 تیرماه در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار میشود
· اندیشههای سیاسی و اقتصادی هایک منتشر شد کتاب «اندیشههای سیاسی و اقتصادی هایک» که زندگی و طرز تفکر این متفکر لیبرال و نامدار اقتصادی قرن بیستم را از زبان ایمون باتلر روایت میکند، بهتازگی منتشر شدها
· کانت واهمیت فلسفه اخلاق - شهین اعوانی امیل بریه، که یکى از سرشناس ترین مورخان فلسفه در قرن بیستم به شمار مى رود، درباره عظمت کانت و اهمیت تفکر او گفته است: «از پایان قرن هجدهم تا کنون، به جرأت مى توان گفت هیچ اندیشه اى در فلسفه نبوده که مستقیماً یا به طور غیرمستقیم از فلسفه کانت نشأت نگرفته باشد».
گفت وگو با دکتر کریم مجتهدى درباره ساختن دستگاههاى فلسفى
الاهیاتها میتواند طبیعی و مبتنی بر عقل باشد بدون لحاظ کردن وحی و التزام به آن و میتواند نقلی و ملتزم به وحی باشد. شریعتی همانند همه متالهان هم تجربهای ایمانی در نسبت با خداوند داشته که بر اساس آن الاهیاتی شکل گرفته است که بیشتر در کویریات وی منعکس است. این الاهیات با خواستن «دین برای انسان و نه انسان برای دین» و نیز با عزل نظر از برهانهای وجودشناختی و کیهانشناختی و غایتشناختی مدرسی، با باور بر اینکه خدا حس شدنی است و نه اثبات کردنی و با تلقی توحید به عنوان جهانبینی و حس دینی به جای دین گزارهای و شعائری، سنگ بنای منطق الاهیاتی خود را پی میریزد و بر خلاف آن دسته از متکلمان و اصولیون و فقها و محدثان و مفسران سنتی که تجربه و فهم دیگران را باز تفسیر میکنند و کمتر به سپهر تجربه ایمانی راه میگشاید
شاید امروز بهتر از هر دیروزی آشکار شده باشد که فردیت هر فرد ارتباطی وثیق و انکارناپذیر با جهان درونی او دارد.هر فرد جهانی است منحصر بهفرد که اگرچه اشتراکاتی با دیگران دارد، اما صاحب خصوصیاتی است که بینش، منش و کنش او را رقم میزند.جهان درونی هر فرد، جهانی است که فرد درون آن و با آن زیست میکند. اصل نخستین این جهان خودخواهی است.
|
| آزادی خوب است اما آدم را مسوول میکند، مسوول گزینشها و کنشهایش و این برای مردم عادی قابل تحمل نیست. آنها ترجیح میدهند که به جای درگیری مستقیم، صرف وقت و انرژی و تحمل بار اخلاقی انتخابهایشان، کسانی را بیابند که به جای آنها حکومت کنند (حالا خوب یا بد). مردم دوست دارند که در انظار دیگران قدرت حاکم را یا بستایند یا وانمود کنند که کاری به کارش ندارند و در محافل خصوصی و خودمانی آن را مسخره کنند یا هدف انتقادهای تلخ قرار دهند. اگر دموکراسی را به معنای گزینش حاکمان و بعد سلب مسوولیت از خویش بدانیم آن را به مضحکهای تبدیل کردهایم. دموکراسی باید موجب دخالت شهروندان آزاد در زندگی و سرنوشت سیاسی و اجتماعی شود.
مهم در اندیشه داستایوفسکی درک این موضوع است که «چرا گناهکاران، اهمیت بیشتری از گناه ناکرده ها دارند؟ یا چرا یک نفر گناهکار توبه کار فراتر از نود و نه آدم محترمی قرار می گیرد که مرتکب گناهی نشده اند؟ و چرا عیاشی فرزند مسرف که بر اثر گرسنگی با تاخیر بسیار رو به توبه می آورد قابل اغماض تر از حسد برادر بزرگ تر است؟»
منتقدان نوتاریخیگری با بدبینی از آنها میپرسند که پراتیک انتقادی نزد نوتاریخیگری چه معنایی دارد وقتیکه ذات همهجا حاضر و نافذ قدرت را ثبتوضبط میکند و بیهودگی مقاومت را فاش میکند؟ وقتیکه حبسشدگی ناگزیر ما را درون محدویتهای زبانی و ایدئولوژیک فاش میدارد. |